برنامه ریزی بلوغ استراتژی
1404/02/23
برنامه ریزی بلوغ استراتژی

تعریف برنامه‌ریزی بلوغ استراتژی

برنامه‌ریزی بلوغ استراتژی (Strategy Maturity Planning) فرآیندی است که در آن سازمان‌ها تلاش می‌کنند تا سطح بلوغ استراتژی‌های خود را ارزیابی کرده و برنامه‌هایی را برای ارتقاء و بهبود آن‌ها تدوین کنند. این فرآیند به سازمان‌ها کمک می‌کند تا به طور مداوم استراتژی‌های خود را بهبود بخشیده و توانمندی‌های لازم برای اجرای موفق آن‌ها را توسعه دهند.

اهداف برنامه‌ریزی بلوغ استراتژی

  • ارتقاء سطح بلوغ استراتژیک: افزایش سطح بلوغ سازمان در مدیریت و اجرای استراتژی‌ها.
  • بهبود فرآیندهای استراتژیک
  • تضمین هم‌راستایی استراتژی‌ها: اطمینان از هم‌راستایی استراتژی‌ها با اهداف بلندمدت سازمان.
  • تقویت توانمندی‌های سازمانی: توسعه توانمندی‌ها و قابلیت‌های سازمان برای مدیریت مؤثر استراتژی‌ها.

مراحل برنامه‌ریزی بلوغ استراتژی

ارزیابی سطح بلوغ فعلی

تعریف مدل بلوغ: انتخاب و تعریف مدل بلوغ مناسب برای ارزیابی سطح بلوغ استراتژی‌ها مانند مدل CMMI

جمع‌آوری داده‌ها: جمع‌آوری اطلاعات و داده‌های مربوط به فرآیندهای استراتژیک فعلی.

ارزیابی سطح بلوغ: ارزیابی سطح بلوغ فعلی سازمان بر اساس مدل بلوغ انتخاب شده.

شناسایی نقاط قوت و ضعف

تحلیل نتایج ارزیابی: تحلیل نتایج ارزیابی بلوغ برای شناسایی نقاط قوت و ضعف.

مقایسه با بهترین رویه‌ها: مقایسه سطح بلوغ سازمان با بهترین رویه‌ها و استانداردهای موجود.

تعیین اهداف بلوغ استراتژیک

تعیین اهداف بلندمدت: تعیین اهداف بلندمدت برای ارتقاء سطح بلوغ استراتژیک سازمان.

تعریف شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPIs): تعیین شاخص‌های کلیدی عملکرد برای اندازه‌گیری پیشرفت در دستیابی به اهداف بلوغ.

تدوین برنامه‌های بهبود

تعیین اولویت‌ها: تعیین اولویت‌های بهبود بر اساس نقاط ضعف شناسایی شده.

تدوین اقدامات بهبود: طراحی و تدوین اقدامات و برنامه‌های بهبود برای ارتقاء سطح بلوغ استراتژیک.

تخصیص منابع: تخصیص منابع لازم برای اجرای برنامه‌های بهبود.

اجرای برنامه‌های بهبود

اجرای اقدامات بهبود: پیاده‌سازی برنامه‌های بهبود بر اساس زمان‌بندی و برنامه‌ریزی انجام شده.

نظارت و کنترل: نظارت مستمر بر اجرای برنامه‌های بهبود و کنترل پیشرفت آن‌ها.

ارزیابی مجدد و بازخورد

ارزیابی مجدد سطح بلوغ: ارزیابی مجدد سطح بلوغ استراتژیک سازمان پس از اجرای برنامه‌های بهبود.

جمع‌آوری بازخورد: دریافت بازخورد از ذینفعان و تیم‌های اجرایی برای شناسایی نقاط قوت و زمینه‌های بهبود بیشتر.

بازنگری و به‌روزرسانی: بازنگری برنامه‌های بهبود و به‌روزرسانی آن‌ها بر اساس نتایج ارزیابی و بازخوردهای دریافتی.

برنامه ریزی استراتژیک چه اهمیتی دارد؟

هر کسب‌وکاری برای فعال بودن، نیازمند هدفی است که به سوی آن گام بردارد. برنامه ریزی استراتژیک نقشه راهی است که رسیدن به این اهداف را ممکن می‌کند. در واقع بدون یک برنامه راهبردی مشخص، نمی‌توان وضعیت کسب‌وکار در مسیر رسیدن به اهداف را ارزیابی کرد.

برنامه ریزی استراتژیک چهار جنبه مهم دارد که به قرار زیر است:

  • ماموریت
  • اهداف
  • انطباق با اهداف کوتاه‌مدت
  • ارزیابی و تجدیدنظر
ماموریت

برنامه ریزی استراتژیک ابتدا ماموریتی تعریف می‌کند که به سازمان هدف و مسیر را نشان دهد. بیانیه ماموریت هر سازمان نشانگر ماهیت مجموعه، نوع فعالیت و مقصد آن است. ماموریت‌ها معمولاً کلی اما قابل دستیابی هستند. مثلاً کسب‌وکاری که در حوزه آموزش فعالیت می‌کند، ممکن است ماموریت خود را «تبدیل شدن به رهبر بازار در ارائه خدمات آموزش مجازی» تعریف کند.

اهداف

انتخاب اهداف مناسب یکی از جنبه‌های مهم برنامه ریزی استراتژیک است. اهداف موردنظر باید طبق الگوی اسمارت (S.M.A.R.T) اختصاصی، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، واقع‌گرایانه و زمان‌بندی شده باشند. در این بین ویژگی قابل اندازه‌گیری بودن از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که به رهبران سازمان اجازه می‌دهد وضعیت کسب‌وکار در رسیدن به اهداف و در نهایت انجام ماموریت را به دقت بررسی کنند. برای مثال کسب‌وکار آموزشی، می‌توان اهدافی مانند توسعه پلتفرم آموزش مجازی طی دو سال، یا افزایش ۳۰ درصدی فروش یکی از ابزارهای موجود طی یک سال آتی را در نظر گرفت.

انطباق با اهداف کوتاه‌مدت

برنامه ریزی استراتژیک ارتباط نزدیکی با برنامه‌ریزی کسب‌وکار در کوتاه مدت داشته و در تصمیم‌گیری‌های روزانه و انطباق آن‌ها با راهبرد کلی سازمان به رهبران کمک می‌کند. در مثال قبل، از آنجا که ماموریت اصلی تبدیل شدن به رهبر بازار در حوزه آموزش مجازی است، رهبران سازمان به جای سرمایه‌گذاری در تهیه فضای آموزشی فیزیکی، منابع خود را روی خریداری و توسعه فناوری‌های ارتباطی و تعاملی مانند کلاس درس مجازی متمرکز خواهند کرد.

چه کسی برنامه ریزی استراتژیک را انجام می‌دهد؟

در هر سازمان معمولاً کمیته‌ای برای برنامه‌ریزی استراتژیک تشکیل می‌شود. این کمیته باید شامل نمایندگانی از تمامی بخش‌های سازمان باشد. فضای کاری کمیته نیز باید شفاف و باز بوده و تمامی اطلاعاتی که از ابتدا تا انتها تبادل می‌شوند، باید مکتوب باشد.

کمیته مذکور با انجام تحقیقات و جمع‌آوری اطلاعات از سطح سازمان، شرایط کنونی را درک کرده و عواملی که ممکن است در آینده تاثیرگذار باشند را شناسایی می‌کند. البته ارزیابی انجام شده و اطلاعات به‌دست‌آمده باید از طریق دریافت بازخورد بخش‌های مختلف سازمان صحت‌سنجی شوند.

انواع برنامه‌های استراتژیک

برنامه‌های استراتژیک معمولاً روی سه حوزه کسب‌وکار، سازمان و عملکرد تمرکز می‌کنند که هرکدام ویژگی خاص خود را دارند:

کسب‌وکار: برنامه راهبردی کسب‌وکار محور روی جنبه‌های رقابتی بنگاه اقتصادی تمرکز کرده و منجر به ایجاد فرصت‌های بهتر می‌شود. چنین برنامه هایی با تمرکز بر محیط بیرونی ماموریت سازمان را تعریف می‌کنند. اهداف هم بر همین اساس تعیین شده و برای رسیدن به آن‌ها منابع انسانی، مالی و فناوری تخصیص داده می‌شوند.

سازمان: برنامه استراتژیک سازمان محور روی نحوه کارکرد کمپانی تمرکز دارد. چنین برنامه‌ای روی ساختار کسب‌وکار، سیاست‌ها، فرآیندها و مدیریت ارشد تمرکز کرده و از این طریق به اهداف دست پیدا می‌کند.

عملکرد: برنامه راهبردی عملکرد محور تقریباً مابین برنامه‌های سازمان محور و کسب‌وکار محور قرار گرفته و روی سیاست‌ها و فرآیندها تمرکز دارد. البته در حالت عملکرد محور، تمرکز بیشتری روی جزئیات وجود دارد. همچنین در کنار تدوین سیاست‌ها و فرآیندهای واحدهایی مانند واحد بازاریابی و واحد منابع انسانی، تخصیص بودجه و منابع را هم در بر می‌گیرد.

در مجموع برنامه‌های استراتژیک معمولاً هر سه حوزه را شامل می‌شوند. اما بسته به نیازهای سازمان، تمایل به یکی از این موارد بیشتر از بقیه خواهد بود.

مزایای برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک موثر سازمان‌ها را وادار می‌کند نسبت به آینده و فرصت‌ها و چالش‌های آن آمادگی داشته و قادر به پیش‌بینی ریسک‌ها باشند. برنامه‌ استراتژیک همچنین یادآور می‌شود که برای بهره‌مندی از فرصت‌ها یا غلبه بر مشکلات، سازمان به منابع نیاز دارد و باید برای کسب و حفظ آن‌ها برنامه‌ریزی کرده باشد.

برنامه راهبردی به افراد سازمان حس هدفمندی داده و آن‌ها را برای تحقق ماموریت همراه می‌کند. قاعده‌مندی و مسئولیت‌پذیری را نهادینه کرده و بهره‌وری را افزایش می‌دهد. در ضمن با تقویت دید بلندمدت و پیش‌بینی چالش‌ها، هزینه درگیری با بحران‌های حاصل از عدم توجه به آینده را به شدت کاهش می‌دهد.

برنامه ریزی استراتژیک برای اهداف کاری

پس از این که متوجه شدید برنامه ریزی استراتژیک چیست باید بدانید چگونه برای اهداف کاری برنامه ریزی کنید، استفاده از برنامه استراتژیک شخصی به نفع افرادی است که می‌خواهند چشم‌انداز کاری خود را بهبود دهند، مهارت‌های فردی خود را تقویت کنند و به اهداف شغلی خود برسند. مشابه برنامه استراتژیک کسب‌و‌کار، برنامه استراتژیک شخصی شما می‌تواند به شما کمک کند تا:

- نقاط قوت و ضعف خود را ارزیابی کنید؛

- نقاط عطف اهداف خود را در دوره‌های زمانی مشخص ارزیابی کنید؛

- جایگاه خود را در آینده ارزیابی کنید.

برای برنامه ریزی استراتژیک شخصی گام‌های زیر را دنبال کنید:

  1. ارزش‌های اصلی خود را مشخص کنید. آگاهی از چیزهایی که بیش از همه برایتان مهم است می‌تواند به شما کمک کند تا اهداف شغلی خود را شناسایی کنید. فرقی نمی‌کند که ثبات اقتصادی، کمک به دیگران، ساختن روابط یا موارد دیگر برایتان مهم باشد، شناخت این ارزش‌ها می‌تواند در ایجاد استراتژی شخصی به شما کمک کند.
  2. اهداف اسمارت را بنویسید. برای تدوین برنامه به نقطه نهایی یا مقصد نیاز دارید. شناسایی اهدافتان می‌تواند به شما کمک کند تا مسیر خود را مشخص کنید و متوجه شوید که برای رسیدن به چه ‌چیزی تلاش می‌کنید. این مقصد می‌تواند اهداف کاری مربوط به شغل کنونی شما، مثل کسب نقش مشخص یا سطح بالاتری از عنوان شغلی، یا اهداف کلی‌تر مثل رسیدن به درجه، مهارت خاص یا شروع کسب‌و‌کار خود باشد. برای رسیدن به استاندارد اسمارت، اهداف شما باید خاص (Specific)، سنجش‌پذیر (Measurable)، دست‌یافتنی (Achievable)، مربوط (Relevant) و مبتنی بر زمان (Time - based) باشد.
  3. نقاط عطف را شناسایی کنید: وقتی اهداف بلند‌مدت خود را تعیین کردید، باید مشخص کنید که به چه نقاط عطف یا اهداف کوتاه‌مدتی نیاز دارید تا به آن‌ها برسید؛ برای مثال، اگر به‌دنبال ترفیع‌گرفتن هستید، باید اهداف کوتاه‌مدتی (مثل یادگیری مهارت جدید و خاص یا پیشی‌گرفتن از تعداد مشخصی از افراد) را تنظیم کنید که برای رسیدن به ترفیع نیاز است.
  4. اهداف خود را به‌روز نگه دارید: باید هر سال مراحل برنامه استراتژیک خود را به‌روزرسانی کنید تا هر نوع تغییر در زندگی خود را پوشش دهید. ممکن است اهداف شما تغییر کند یا لازم باشد اهداف کوتاه‌مدت جدیدی را به برنامه خود اضافه کنید یا اهداف قبلی را حذف یا بازبینی کنید. دستاوردها و نقاطی را که باید بر آن‌ها تمرکز کنید، پیگیری کنید.

برنامه ریزی استراتژیک بخشی حیاتی از هر کسب‌و‌کاری است که مستنداتی را برای پیگیری مسیر رسیدن به اهداف فراهم می‌آورد. به یاد داشته باشید که برنامه ریزی استراتژیک، یک رویداد واحد نیست، بلکه یک فرایند است. هدف برنامه ریزی استراتژیک بهبود یا تغییر شرکت در زمان طولانی است؛ در نتیجه، این برنامه باید به‌طور منظم اصلاح و بازبینی شود.

 

نتیجه‌گیری

برنامه‌ریزی بلوغ استراتژی به سازمان‌ها کمک می‌کند تا به طور مستمر استراتژی‌های خود را بهبود بخشیده و توانمندی‌های لازم برای اجرای موفق آن‌ها را توسعه دهند. این فرآیند با ارزیابی سطح بلوغ فعلی، شناسایی نقاط قوت و ضعف، تعیین اهداف و تدوین برنامه‌های بهبود، اجرا و ارزیابی مجدد، به سازمان‌ها کمک می‌کند تا به سطح بالاتری از بلوغ استراتژیک دست یابند.