در مقاله مدیریت ریسک سازمانی در Pearce and Robinson’s model می خوانید :
شروع یادگیری مدیریت ریسک

شروع یادگیری مدیریت ریسک
پیرس و رابینسون (1985) مدیریت استراتژیک را مجموعه ای از تصمیمات و اقداماتی تعریف میکنند که منجر به تدوین و اجرای استراتژی به منظور دستیابی به اهداف سازمان میشود مدیریت استراتژیک فرآیند جریان اطلاعات از طریق گامهای به هم پیوسته برای دستیابی به یک هدف است.
که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد مدلی دیگر از مدل های مدیریت استراتژیک ارائه کردهاند. آنها عناصر مدل مدیریت استراتژیک را شامل موارد زیر میدانند.
1.تعریف مأموریت شرکت (چرا وجود داریم؟) و در نظر گرفتن مسئولیت اجتماعی (چگونه شرکت میخواهد به توسعه پایدار دست پیدا کند؟)
2. تجزیه و تحلیل محیط درونی و بیرونی که به آن تحلیل محیطی (Environmental analysis) نیز گفته میشود.
3. شناسایی استراتژیهایی که در چارچوب مزیت رقابتی پایدار و بر اساس فعالیتهای زنجیره ارزش و قابلیتهای اثربخش هستند. به این مرحله تحلیل و انتخاب استراتژیک (Strategic analysis and choice) گفته میشود.
4. فهرست کردن اهداف بلند مدت و شناسایی استراتژیهای عمومی
5. هدفگذاری کوتاه مدت، تاکتیکهای وظیفهای و خطمشیهایی که اقدامات را تقویت میکنند.
6. ساختاردهی مجدد، مهندسی مجدد و تمرکز مجدد بر سازمان
7. پیگیری استراتژیها در زمان اجرا، کشف مشکلات یا تغییرات و انجام تعدیلات لازم. به این مرحله کنترل استراتژیک (Strategic control) و بهبود مستمر (Continues improvement) گفته میشود.
تدوین و اجرای استراتژی به صورت متوالی و پی در پی هستند و تغییر در هر جزئی از این مدل بر سایر اجزا اثر خواهد گذاشت؛ بنابراین مدل مدیریت استراتژیک برای مدیریت جریان اطلاعات از آغاز فرآیند برنامهریزی تا اجرا و کنترل استراتژی و به منظور دستیابی به اهداف شرکت است.
مدل مدیریت استراتژیک پیرس و رابینسون یک چارچوب جامع است که برای هدایت سازمان ها در فرآیند برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک استفاده میشود. این مدل که توسط جان پیرس و ریچارد رابینسون ایجاد شده است، یک رویکرد سیستماتیک برای تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژیها را ترسیم میکند. این مدل شامل چندین مرحله کلیدی است که هر کدام برای اطمینان از همسویی استراتژی سازمان با قابلیت های داخلی و محیط خارجی آن طراحی شده اند. در اینجا اجزای اصلی مدل پیرس و رابینسون آمده است:
1. ماموریت و اهداف:
- بیانیه ماموریت: هدف، ارزش های اصلی و اهداف اولیه سازمان را تعریف میکند.
- اهداف: اهداف مشخص و قابل اندازه گیری برگرفته از بیانیه ماموریتی که سازمان قصد دستیابی به آنها را دارد.
2. تحلیل محیط خارجی:
- پویش محیطی: شناسایی و تحلیل عوامل خارجی مانند روند بازار، رقابت، تغییرات نظارتی و شرایط اقتصادی.
- فرصت ها و تهدیدها : ارزیابی چگونگی ارائه فرصت ها و تهدیدهای بالقوه عوامل خارجی برای سازمان.
3. تحلیل محیط داخلی:
- تحلیل سازمانی: ارزیابی توانمندیها، منابع و شایستگیهای داخلی سازمان.
- نقاط قوت و ضعف: شناسایی نقاط قوت داخلی برای اهرم و نقاط ضعف برای رفع.
4. تدوین استراتژی:
- جایگزین های استراتژیک: توسعه طیف وسیعی از گزینه های استراتژیک بر اساس بینش های حاصل از تحلیل های بیرونی و داخلی.
- انتخاب استراتژی: انتخاب مناسب ترین استراتژی که با ماموریت و اهداف سازمان همسو باشد.
5. اجرای استراتژی:
- برنامه های اقدام: ایجاد برنامه های دقیق برای عملیاتی کردن استراتژی انتخاب شده، شامل تخصیص منابع، جدول زمانی و مسئولیت ها.
- ساختار سازمانی: اطمینان از پشتیبانی ساختار سازمان از استراتژی، از جمله هرگونه تغییر ضروری در فرآیندها یا سیستم ها.
- رهبری و فرهنگ: ترویج فرهنگ و سبک رهبری که اجرای موفقیت آمیز استراتژی را تسهیل میکند.
6. ارزیابی و کنترل:
- نظارت بر عملکرد: نظارت مستمر بر معیارهای عملکرد برای ارزیابی اثربخشی استراتژی.
- بازخورد و تنظیم: انجام تنظیمات لازم در استراتژی بر اساس داده های عملکرد و شرایط متغیر.
تفصیل تفصیلی هر مرحله:
1. ماموریت و اهداف:
- بیانیه ماموریت باید هدف و اهداف اولیه سازمان را به وضوح بیان کند.
- اهداف باید مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان باشند تا جهت و معیارهای روشنی برای موفقیت ارائه دهند.
2. تحلیل محیط خارجی:
- این شامل ابزارهایی مانند تجزیه و تحلیل عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فنی، محیطی و حقوقی و پنج نیروی پورتر برای درک فضای رقابتی است.
- شناسایی روندها، فرصت ها و تهدیدها به موقعیت استراتژیک سازمان کمک میکند.
3. تحلیل محیط داخلی:
- انجام تجزیه و تحلیل نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها، تهدیدها به استفاده از نقاط قوت داخلی و رفع نقاط ضعف کمک میکند.
- ارزیابی منابع و قابلیت ها شامل ارزیابی منابع انسانی، داراییهای فناورانه، منابع مالی و کارایی عملیاتی است.
4. تدوین استراتژی:
- جایگزین های استراتژیک می تواند شامل نفوذ در بازار، توسعه بازار، توسعه محصول، تنوع و اتحاد استراتژیک باشد.
- استراتژی انتخاب شده باید بر اساس یک تحلیل کامل و همسو با شایستگیهای اصلی سازمان و موقعیت بازار باشد.
5. اجرای استراتژی:
- برنامه های اجرایی باید شامل مراحل دقیق، منابع مورد نیاز و جدول زمانی خاص باشد.
- همسویی ساختار سازمانی، فرهنگ و رهبری با استراتژی تضمین میکند که همه در سازمان در جهت اهداف یکسانی کار میکنند.
6. ارزیابی و کنترل:
- شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) و کارت امتیازی متوازن اغلب برای سنجش موفقیت استراتژی استفاده میشوند.
- بررسیها و تعدیل های منظم تضمین میکند که استراتژی مرتبط و موثر در دستیابی به اهداف سازمانی باقی میماند.
با پیروی از مدل پیرس و رابینسون، سازمان ها می توانند به طور سیستماتیک به مدیریت استراتژیک برای دستیابی به موفقیت و پایداری بلندمدت نزدیک شوند.

0 دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *